هدیه ای بنام سبحان

دندون سبحان جون

امروز دندون نیش لق شده سبحان جون رو بردیم پیش دکتر دندانپزشک و درآوردیم. یه دندون جدید داره جاش در میاد. ...
9 اسفند 1392

جشن تولد مامان عاطی

هر سال روز 23 بهمن ماه ... هر سال روز 23 بهمن ماه سالروز تولد مامان عاطی می شه و همه خوشحال اما نه به اندازه سبحان جون. سبحان جون همراه بابا و مامان و خاله سومی جون رفتند به فروشگاه GAP نارنجستان ایزدشهر و برای مامان عاطی کلی لباس کادو خریدند. شام هم خونه مامان مهین جون بودیم و کلی به همه خوش گذشت و مامان عاطی هم خوشحال شد.  
29 بهمن 1392

پیش دبستان

سبحان جون پنج سال ش شده و طبق نظام آموزشی کشور ایران .... سبحان جون پنج سالش شده و طبق نظام آموزشی کشور ایران باید میرفت پیش دبستانی. از شروع سال 1392 مامان عاطی شروع به انجام تحقیقات گسترده برای تشخیص و انتخاب بهترین پیش دبستانی در شهر آمل کرد. در آمل سه پیش دبستانی خوب به ترتیب پیشتازان، آفرینش و کوشا هستند. پیشتازان که بسیار مد بالا و تجملاتی و بچه میلیاردری بود که نتایج تحصیل دراینگونه مدارس کمی گنگ و غیر قابل پیش بینی می باشد. تو مدرسه کوشا به مدیریت دبیر رنجبر که از اولین موسسین غیر انتفاعی در آمل می باشد، پیش ثبت نام را انجام دادیم. مامان عاطی با وسواس بیشتر و تحقیقات گسترده تر به این نتیجه رسید که مدرسه آفرینش منسب ترین گزی...
9 شهريور 1392

کلاس شنا

چند وقته که سبحان جون رو به استخر می برم. از اولین باری که به استخر نجم آمل رفتیم اونو با آب خوب آشنا کردم و بعد از چند جلسه ترسش از آب به کلی ریخته و حتی الان زیادی با دل و جرات شده و وقتی می برمش استخر می ترسم که نکنه تو 4 متری خودشو بندازه تو آب. همه میگن استعدادش خوبه و تصمیم گرفتیم انشاء الله تابستان 1392 که 5 سالش تموم می شه بصورت تخصصی و اکادمیک و قهرمانی ببرمش آموزش شنا تا حداقل قهرمانی کشور به امید خدا.     ...
20 دی 1391

جشن تولد

ما دو تا یعنی عاطی و علی، برای سبحان جون چند روز زودتر در شب مبارک و میمون مبعث حضرت رسول اکرم (ص) جشن تولد گرفتیم. بابا علی، مامان مهین، خاله جون سومی، بابایی، عزیز، عمه لیلا، عمو مجتبی، زهرا خانم، زهی جون هم دعوت بودند و خیلی زحمت کشیدند و همگی کادوهای عالی آوردند و ما رو شرمنده کردند. خیلی خوش گذشت و سبحان جون هم خیلی خیلی خوشحال شد. مخصوصاً با دیدن اسکیت خاله سومی و میکروسکوپ عمه لیلا. صد حیف که امسال دایی جون عادل، خاله مریم، داش آرمان و باران جون نبودند. امسال اولین سالی بود که نتونستند بیان و مجلس ما کم لطف بود. انشاء ا... سال دیگه تا هزار سال.     ...
20 دی 1391

کلاس شطرنج

سبحان جون یکی دو هفته است که تو کلاس شطرنج آمل ثبت نام شده و چهار جلسه رفته و پیشرفت خوبی هم داشته. الان حرکت پیاده، فیل و رخ را یاد گرفته و با این مهره ها بازی می کنه. امیدوارم یک شطرنج باز متفکر و قوی بشه و سعی می کنیم براش کم نذاریم.         ...
20 دی 1391

کلاس زبان

مادر سبحان لیسانس ادبیان زبان انگلیسی داره و کم و بیش با سبحان زبان کار می کنه اما دریافتیم که سبحان باید تو کلاس زبان یاد بگیره و تو خونه تمرین کنه. برای همین قصد داریم امروز اونو به کلاس زبان زبانکده سیمین آمل ببریم تا زبان انگلیسی را بصورت آکادمیک شروع کنه و انشاء الله تا تافل و اعزام به خارج از کشور پیش بره. البته همه این زحمتها بر دوش مادر سبحان جونه. در حقیقت برا سواد دار شدنش داریم اقدام می کنیم چون بطور حتم در عصر جدید هر کس چند زبان خارجه بلد نباشه بی سواد تلقی می شه. به امید سلامتی و موفقیت سبحان جون     ...
20 دی 1391

شعر (1) باقلی ماقلی

یه خونه آجری بود                                موشک اومد زد منفجرش کرد آتش نشانی اومد      با دور دور و بو بو ...                                                       خاموشش کرد هیچ...
20 دی 1391